شوخی با ریاضیات.شعرریاضی

منحنی قد من، تابع گیسوی توست

خط مجانب بر آن سلسله ی موی توست

من عدد صفرم و سیصد و شصتم تویی

دایره ی زندگی چرخش گیسوی توست

تا شده از دوریت قامت خط های راست

خط عمودم بخوان! زاویه ام سوی توست

آینه در آینه تا ابدیت شوی

پیش نگاهم نشین! آینه ام روی توست

آخر این جاده را خط مورب کشید

آن که صفای دلش هروله ی کوی توست

باز قلم جان گرفت، دفتر دل خط خطی

حادثه ی شعر من حاصل جادوی توست

شعرریاضی

                          وقتی یک ریاضی دان عاشق می شود         

 شعری از پروفسور هشترودی در مورد ریاضیات 


    
 
منحنی قامتم، قامت ابروی توست

خط مجانب بر آن، سلسله گیسوی اوست

حد رسیدن به او، مبهم و بی انتهاست

بازه تعریف دل، در حرم کوی دوست

چون به عدد یک تویی من همه صفرها

آن چه که معنی دهد قامت دلجوی توست


پرتوی خورشید شد مشتق از آن روی تو

گرمی جان بخش او جزئی از آن خوی توست

بی تو وجودم بود یک سری واگرا

ناحیه همگراش دایره روی توست

(پروفسور هشترودی)